کد خبر: ۴۸۷۳
۰۱ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰

جواد علیزاده، کارگردانی که به عشق مشهد بازگشت

جواد علیزاده، کارگردان خوشنامی است که مدت‌ها در تهران کار کرده، اما به قول خودش به دلیل علاقمندی به شهر و زادگاهش به مشهد بازگشته است.

خادم| این روز‌ها با توجه به افزایش تعداد شبکه‌های تلویزیون، می‌شود با چند بار عوض کردن شبکه برنامه سرگرم‌کننده و به نسبت قابل تماشایی را پیدا کرد. اما کسانی که اهل دیدن برنامه‌های تلویزیون و پای ثابت آن هستند بنا به عِرق بومی و علاقه به اطلاع یافتن از اخبار شهر و مکان زندگی خود، حتما زمانی را به شبکه استانی اختصاص می‌دهند و از آنجا که مشهد دومین کلان‌شهر کشور است، به همان نسبت انتظارات  شهروندان نیز از این شبکه بالاست.

از طرفی با نگاهی گذرا و حسابی سرانگشتی متوجه می‌شویم سینمای ایران بر دوش تعداد زیادی از هنرمندان مشهدی استوار است و هر ساله شاهد فروش خوب گیشه‌ها از تولیدات این افراد هستیم. پس سئوال اصلی همین جا مطرح می‌شود: «علت مهاجرت فیلم سازان به تهران چیست؟» به همین بهانه مصاحبه‌ای داشتیم با جواد علیزاده، کارگردان خوشنامی که مدت‌ها در تهران کار کرده، اما به قول خودش به دلیل علاقمندی به شهر و زادگاهش به مشهد بازگشته است. او همین طور علاقه زیادی به محل زندگی خود دارد و سعی می‌کند در فیلم‌هایش از تصاویر و طبیعت منطقه محل زندگی خودش، یعنی منطقه ۱۱ استفاده کند.

 

در آزمون ورودی سینما جوان رد شدم، اما رتبه اول سینما را آوردم!

به عنوان سئوال اول درباره خودتان بگویید و از چه وقت به هنر سینما علاقمند شدید؟
من متولد ۱۳۴۳ هستم. در کوچه «امین دفتر» به دنیا آمدم. دبستانم را در یکی از مدارس مرحوم عابدزاده یعنی «حسنیه» گذراندم و تا سال ۶۰ در آن منطقه زندگی می‌کردیم، اما هم اکنون سال‌هاست که در منطقه ۱۱ در بلوار وکیل آباد ساکن هستم. حقیقت امر این است که علاقه‌ام به ساخت فیلم از همان زمان شروع شد.

زندگی در محلات قدیمی مشهد و همجواری با امام رضا (ع). زندگی مملوء از سنت‌های زیبا باعث شد تا به زندگی مردم و ساخت آن علاقمند شوم. با اینکه آن زمان سینما به اندازه الان نبود، اما سعی می‌کردم هر طوری شده فیلم‌های روی پرده را تماشا کنم. پدرم مدیر بایگانی دانشکده علوم پزشکی مشهد بود و سابقه آنچنانی هنری در خانواده‌مان وجود نداشت. اما چیزی که من را وابسته به هنر تصویر کرد همان علاقه‌ام بود و بس.
 
از چه وقت به طور حرفه‌ای وارد کار سینما شدید؟
دبیرستانم را در هنرستان شهید بهشتی گذراندم. در زمان تحصیل با اینکه کتاب و مجله سینمایی کم بود، اما سعی می‌کردم هر چه به دستم می‌رسید را مطالعه کنم. همان وقت در آزمون انجمن سینمای جوان شرکت کردم، اما متاسفانه در آزمون ورودی آن رد شدم. جالب است بدانید بعد‌ها در دانشگاه رتبه اول سینما را در خراسان آوردم و در سال ۱۳۷۰ سرپرست سینمای جوان شدم!

اولین کاری که ساختید چه بود؟
داستانی به نام «حاجت» بود؛ قصه حول حرم امام رضا (ع) می‌چرخید. بعد‌ها نیز در تمام کار‌ها و تولیداتم سعی کردم حتما گریزی به آستان مبارک امام هشتم نیز بزنم.

در این سال‌ها چند فیلم ساختید؟
مسلما تعداد زیادی کار وجود دارد که اگر بخواهم تعدادی از آن‌ها را نام ببرم باید به گزیده فیلم‌های کوتاه داستانی: «داماد»، «بابا پشت گلی»، «مکرمه»، «پول کثیف»، «نامه رسان»، «مرد‌ها نمی‌گریند» و سریال‌های «بچه‌های گل آباد»، «قصه‌های قندک»، «مجتمع گل‌ها» و همین طور فیلم‌های مستندی، چون «آقا نور»، «دوست خوشمزه من»، «حیات جاویدان» و «رخصت» اشاره کنم.

 

مشکل تقسیم بودجه داریم

چرا با اینکه سازمان صدا و سیما از نیرو‌های حرفه‌ای برخوردار است، اما باز هم عملکرد چندان مطلوبی ندارد؟
بخشی از این مساله بر می‌گردد به مشکلات تقسیم بودجه که ما همیشه با آن مواجه هستیم. این مشکل تنها به مرکز خراسان رضوی مربوط نیست، بلکه کلیه استان‌ها تقریبا با این مشکل روبرو هستند. اگر بخواهم به طور مصداقی عرض کنم باید عنوان کنم، تله فیلمی که در مشهد ساخته‌ام  تنها نصف بودجه تهران را دریافت کرده است.

پس می‌بینیم خواه ناخواه این مساله بر کیفیت ساخت، زمان فیلم برداری، تدوین و ... تاثیرگذار است. از طرفی به گمان خود بنده نظارت کافی بر ساخت تولیدات بومی وجود ندارد، یعنی مرکز یا مدیریتی تدارک دیده نشده است تا از آغاز فیلم‌نامه‌نویسی مشاوره دهد. اگر جلوی فیلم‌نامه‌ای ضعیف در شروع نوشتن گرفته شود حلقه تولید آن فیلم به صورت خود به خودی قطع خواهد شد.
 
چرا صدا و سیمای خراسان برای تربیت جوانان با استعداد پیش قدم نمی‌شود تا با دعوت از استادن خوب مشهدی نیرو‌های با انگیزه و خلاقی آموزش داده شوند؟
این توقع را نمی‌شود از صدا و سیما داشت. هر از گاهی استادان برای آموزش کارمندان صدا و سیما از مرکز تهران می‌آیند و برای تهیه‌کننده‌ها، کارگردانان و نویسنده‌ها کلاس آموزشی می‌گذارند. صدا و سیما متولی آموزشی نیست، اما می‌تواند از نیرو‌های خارجی با استعداد دعوت به کار کند.

از طرفی به نظر من اگر مشکل بودجه را حل کنیم می‌توانیم نیرو‌های خلاق بیشتری را به کار بگیریم. یکی از چیز‌هایی که گاهی باعث ناراحتی‌ام می‌شود این است که ما همیشه مشکل بودجه نداریم، بعضی وقت‌ها متولیان نگاه بسته‌ای نسبت به مسائل دارند.

مثلا یک مدیر سال‌ها تنها تمرکزش بر روی یک مساله است و به دیگر ابعاد اجتماعی بها نمی‌دهد. برای مثال فیلم آخرم «سفر سهراب» درباره قاچاق اسبی با ارزش از خراسان به ترکیه بود. شاید خیلی‌ها از وجود چنین مورد بی‌خبر باشند، مطمئن هستم پرداختن به این مشکل و رفع آن می‌تواند اشتغال‌زا و باعث ایجاد سرگرمی و تفریح نیز بشود.
 
 کمی درباره قصه این فیلم توضیح می‌دهید؟
 داستان «سفر سهراب» مربوط به اسب بومی خراسانی به نام «یورقه» است که جهت برگزاری مسابقات سوارکاری به کشور ترکیه قاچاق می‌شود. قیمت این اسب در ایران تقریبا ۵۰ میلیون تومان است، اما همین که از مرز عبور می‌کند حدودا ۳۵۰ میلیون تومان می‌شود.

متاسفانه شاهد این هستیم که هیچ نظارتی بر قاچاق این اسب وجود ندارد و سودجویان به راحتی این حیوان را تا نزدیک مرز می‌برند. این اسب در ترکیه طرفداران زیادی دارد، چرا که در مسابقات هفتگی شرکت می‌کند. اما در ایران هیچ استفاده‌ای از آن نمی‌شود.

هر از گاهی بین مردم بومی منطقه مارشک مسابقات سوارکاری برگزار می‌شود، اما به اندازه‌ای این موضوع نادر است که مردم عادی کمتر از آن با خبر می‌شوند. همان طور که می‌دانیم سوارکاری یکی از ورزش‌های بومی و رزمی ماست که می‌تواند تفریح سالمی هم برای تماشاگران باشد. اگر ما از این سرمایه به خوبی استفاده کنیم می‌توانیم به نشاط جوانان نیز کمکی کرده باشیم.

 

جواد علیزاده، کارگردانی که به عشق شهرش از تهران به مشهد بازگشت

 

به خاطر شهرم از تهران برگشتم

خودتان در حدود یک دهه در تهران کار کردید، اما باز هم به مشهد برگشتید علت این مسئله چه بود؟
واقعا من مشهد را قلباً دوست دارم و وقتی می‌گویم «مشهد»، عمیقا احساس لذت می‌کنم، چرا که شهرم را با پوست و گوشتم عاشقانه می‌خواهم. از ضعف‌هایش دلگیرم و با خوشحالی‌هایش شاد می‌شوم. اگر چه در تهران با تهیه کنندگان و فیلم سازان بزرگ و حرفه‌ای کار کردم و رزومه خوبی داشتم، اما باز هم راضی نبودم و بعد از یک دهه به خاطر علاقه به زادگاهم برگشتم.

در این سال‌ها  نیز کار‌های متنوعی ساخته‌ام که شامل مستند، تله فیلم و سریال می‌شود. همیشه سعی کرده‌ام فرهنگ بومی مشهدی را حفظ کنم. وقتی فیلم‌نامه می‌نویسم خیابان‌ها و محیط مشهد در ذهنم می‌نشیند. طوری که این مسئله از طرف برخی همکاران نقد می‌شود و می‌گویند: «تو زیادی بومی فکر می‌کنی، چرا پا را فراتر از مشهد نمی‌گذاری؟ یا حداقل چند سکانس در تهران تولید نداری؟»، اما علاقه را نمی‌توان تغییر داد. من به این خاک مدیونم پس برگشتم تا در حد توانم به همشهری‌هایم خدمتی کرده باشم.

 

انجمنی خارج از فضای اداری برای فیلم سازان ایجاد کنیم

آیا از وقتی که به مشهد آمدید سعی کرده‌اید خودتان خط شکن باشید و کلاس‌های آموزشی ایجاد کنید؟
شخصا آموزشگاه خاصی ایجاد نکرده‌ام، اما در کلاس‌های سینمای جوان مشهد تدریس می‌کنم. سعی کرده‌ام تا جایی که امکان دارد از بچه‌های مشهدی در فیلم‌هایم استفاده کنم تا توانمندی‌شان بالا برود. با وجود اینکه در نیمه دوم سال ۹۵ درگیر ساخت فیلم داستانی‌ام بودم، اما باز هم اگر هنرجویان مراجعه‌ای داشتند حتما به آن‌ها کمک کرده‌ام.
 
فکر می‌کنید تا چه اندازه این روز‌ها نیازمند مرکزی برای آموزش و تولید همزمان فیلم هستیم؟
به نظر من مشکلی که این روز‌ها خیلی به چشم می‌آید و می‌تواند به وسیله متولیانی همچون حوزه هنری یا شهرداری حل شود، ایجاد انجمن یا پاتوقی برای فیلم سازان است. هم اکنون برای قشر‌های مختلف همچون تئاتری‌ها، داستان نویسان و... چنین مکانی وجود دارد، اما ما فیلم سازان از آن بی‌بهره‌ایم.

در صورتی که می‌دانیم فیلم‌سازی مادر همه رشته‌هاست و از هر کدام از این هنر‌ها وام می‌گیرد. اگر چنین مجمعی وجود داشته باشد کارگردان‌ها، تهیه کنندگان و فیلم سازان در کنار هم قرار می‌گیرند و مشکلات زیادی حل می‌شود. همین‌طور می‌توانند با کمک و حمایت مالی  ارگان‌ها مرکز آموزشی قوی را تاسیس کنند.
 
مگر کانون هنرمندان خود متولی این موضوع نیست؟
نه ببینید منظورم فضایی خارج از چارچوب‌های اداری و دولتی است. الان غیر از بودجه یکی از مشکلات ما مشهدی‌ها نداشتن وحدت و یکپارچگی است. هر کدام از فیلم سازان به تنهایی کار می‌کنند و هیچ طناب مشترکی آن‌ها را به هم ربط نمی‌دهد، در صورتی که سینما مرکزی است که علاوه بر نیروی متخصص به تعداد زیادی نیروی غیر حرفه‌ای شبیه هنرور، نیرو‌های فنی و ... نیازمند است.

پس چنین هنری باید تشکلی هم داشته باشد. اگر چنین مجمعی تشکیل شود می‌تواند نتایج خوبی داشته باشد. هم اکنون بچه‌های تئاتر چنین تشکلی را راه اندازی کرده‌اند و من هر وقت بخواهم می‌توانم برای شناسایی بازیگر به آنجا مراجعه کنم.

 

به شهرک دفاع مقدس نیازمندیم

چرا ساخت شهرک سینمایی که دو دهه پیش طرح آن در مشهد عنوان شد هنوز به نتیجه نرسیده است؟
یادم هست که ساخت آن شهرک به مشکل زمین و بودجه برخورد کرد. همگی‌مان می‌دانیم که ساخت چنین مکانی نیاز به بودجه فراوانی دارد، غالبا نیز مشکل همیشگی ما همین است. هم اکنون ما به غیر از شهرک سینمایی به شهرک دفاع مقدس هم نیاز شدیدی داریم، اما با وجود پیگیری‌های زیاد هنوز نتیجه آن را هم ندیده‌ایم.

خود بنده در هنگام تولید مستند داستانی با موضوع دفاع مقدس دچار مشکل و سردرگمی زیادی بودم، طوری که مجبور شدم بخشی  از کار را  در بهشت رضا (ع) و مجتمع آیه‌ها فیلم برداری کنم. با تمام این زحمات کار باز هم مشکل داشت چرا که مکان‌ها متفاوت بودند؛ بنابراین دلایل نسبت به ساخت شهرک سینمایی چندان خوشبین نیستم.

پس معتقدید این روز‌ها مشکلات مالی باعث معضلات دنیای تصویر در مشهد شده است؟
در مشهد هم بودجه مشکل بزرگی است، هم گاهی می‌بینیم فیلم‌ها را به افراد غیرحرفه‌ای می‌سپارند، چراکه فیلم سازان در مشهد شناخته شده نیستند. از طرفی گاهی اتفاقات بدتری نیز رخ می‌دهد، یعنی فیلم سازان تهرانی بر اساس رابطه‌ای که با متولیان مالی دارند تولیدات مشهد را می‌گیرند و بدون اینکه دخالتی در ساخت داشته باشند با دستمزد پایین‌تر همان کار را به فیلم سازان مشهدی می‌سپارند.

این جریان به اندازه‌ای عادی شده است که هیچ کسی را هم ناراحت نمی‌کند. انگاری ما به بودن رابطه‌های پنهان در پروژه‌ها عادت کرده‌ایم، اما خیلی بد است که شخصی از شهری دیگر بیاید و پروژه شهر ما را بگیرد و به خودمان بفروشد! 

 

جواد علیزاده، کارگردانی که به عشق شهرش از تهران به مشهد بازگشت

 

باید از ظرفیت سالن شهید اصغرزاده استفاده کرد

فکر می‌کنید منطقه ۱۱ مشهد تا چه اندازه پتانسیل مادی و معنوی جهت ساخت فیلم و مستند دارد؟
از نظر من که تمام کارهایم ریشه‌ای بومی داشته است، می‌توانم با اطمینان بگویم از آرامگاه فردوسی با پیشینه هزارساله تا دورافتاده‌ترین نقاط مشهد بار معنوی بسیار خوبی جهت ساخت فیلم دارند. کما اینکه ما در منطقه ۱۱ به یک سینما نیازمندیم. می‌بینیم که این روز‌ها سالن تئاتر در بوستان ملت به شدت فعال است و مورد استقبال قرار گرفته است.

بهره برداری از سالن سینمای شهید اصغرزاده که در کنار این سالن تئاتر وجود دارد می‌تواند بسیار کمک کننده باشد. به یقین می‌توان پیش‌بینی کرد اگر آن سالن فعال شود ما یکی از پرفروش‌ترین سینما‌های استان و کشور را در آینده نزدیک خواهیم داشت.

 

بخشی از مقام‌ها و افتخارات

  • نفر اول فیلمنامه و کارگردانی در بخش فیلم کوتاه جشنواره رضوی در سال ۱۳۸۶ برای فیلم کوتاه «بره باران»
  • بهترین فیلم و تقدیر از کارگردانی در جشنواره رضوی سال ۱۳۹۵ برای تله فیلم «تبسم گرگ»
  • نفر برگزیده کارگردانی جشنواره رشد برای تله فیلم «تبسم گرگ»
  • بهترین فیلمنامه نویس کودک و نوجوان در جشنواره صدا و سیما  برای «قصه‌های قندک»

 

ارسال نظر